اونچه که به نام عشق در وجودتون احساس میکنید، گرچه با افکار زیبا و رؤیاپردازی و حرف و عمل و … هم همراه هست و ممکنه بتونید برخی دلایل منطقی هم برای توجیهش بیان کنید، اما بنیانش در هورمونها، مواد عصبشیمیایی و فیزیولوژی شماست؛
فرایندی شورانگیز و لذت بخش که طبق تجربیات و پژوهشهای روانشناسان، در افراد مختلف بعد از ازدواج، بین شش ماه تا یک سال یا نهایتا حدود دو سال دوام خواهد داشت.
در دوران عاشقی، تعهد دادن و حاضر بودن برای هر نوع جانفشانی کار سختی نیست؛ اما بعد از ازدواج به زودی زمانی میرسه که این احساسات شورانگیز و لذتبخش، به صورت بخشی از فرایند طبیعی روانی و فیزیولوژیک، فروکش میکنند.
همچنین در اون زمان به بسیاری از عیوب ریز و درشت فرد مقابل اشراف پیدا میکنیم، و با عادی شدن او و از دست دادن شکوهی که در ذهن ما داشت و درگیر شدن با مسؤولیتهای زندگی مشترک، ناگهان متوجه میشیم که نه تنها اثری از دوران عاشقی وجود نداره، که گاهی با دشوار شدن شرایط و جدی شدن اختلافات، ممکنه احساس دلزدگی و گیر افتادن یا پشیمانی هم داشته باشیم.
تنها در صورتی میتونیم در اون زمان دلبسته و متعهد باقی بمونیم، که پیش از ازدواج، به جای تن دادن به رابطه عاطفی و عاشقانه، با واقعبینی دوران آشنایی و نامزدی رو بگذرونیم؛ به طور جدی به اون دوران بیندیشیم، مهارت کسب کنیم و برنامه داشته باشیم.