سنت نقالی تاییدی است بر سنت دیرپای تاریخ شفاهی در سرزمین ما نقالان داستانهای عاشقانه و حماسی را به یاد داشتند و با نقل آنها تاریخ روایی ما را شکل دادهاند در دوران مادها و پارسها هم آموزگاران آموزههای خود را با روایتهای تاریخی میآمیختند و از روایتهای شفاهی کمک میگرفتند حفظ سینه به سینه اوستا هم مربوط به تاریخ شفاهی است پس از به کتابت درآمدن اوستا برتری گفتار به نوشتار در آن مشخص بود سخن زنده شفاهی از آنچه مکتوب است، بسیار مهمتر است و کمال را باید در سخنان شفاهی جست و مصداق آن موبدهایی هستند که متون را از بر بودهاند نقالان همیشه متکی به حافظه خود بودند و ذهن آنها مانند رایانه پرظرفیتی بود که همه چیز را در خود داشت افسوس که نقالی، این سنت قدیمی جای خود را به سریالهای بی محتوا داده است که در آنها همه چیز جز ایرانی بودن و فرهنگ وجود دارد
ژاله آموزگار