شاهرخ مسکوب
در غم کشتگان مباش که ما میگساران این گلستانیم
کیخسرو به ایران می رسد در میانه جنگهای بزرگ او با افراسیاب یک بار ایرانیان شکستی سخت می بینند و کار به پرتگاهی باریک می کشد در جنگ هماون سپاه از دست رفته و زود است که تورانیان پیروز شوند همه نومیدانه در انتظار رستمند که روان روشن طوس سپهدار سپاه، سیاوش را به خواب می بیند آب است و شمع در خواب آب نشان روشنائی است پس نور در نور است تخت سیاوش از آب تباه کننده خشکی افراسیابی بر می آید در پریشانی سیاوش سرمی رسد و به طوس می گوید در غم کشتگان مباش که ما میگساران این گلستانیم شما دل قوی دارید و پایداری کنید که پیروزید ایرانیان می مانند تا رستم می رسد و کارها دیگرگون می شود
از کتاب سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) نوشته شاهرخ مسکوب