یک اشاره اجمالى به تمام بحثهاى گذشته که در زمینه توحید و مبارزه با شرک از ابراهیم (علیه السلام) نقل شد کرده، مىفرماید:
اینها دلائلى بود که ما به ابراهیم در برابر قوم و جمعیتش دادیم
(وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى قَوْمِهِ).
درست است که این استدلالات، جنبه منطقى داشت، و ابراهیم (علیه السلام) به نیروى عقل و الهام فطرت به آنها رسیده بود، ولى چون این نیروى عقل و آن الهام فطرت همه از ناحیه خدا است، خداوند همه این استدلالات را از مواهب خویش مىشمرد که در دلهاى آماده همچون دل ابراهیم (علیه السلام) منعکس مىشود.
قابل توجه این که تِلْکَ در لغت عرب، اسم اشاره براى بعید است، ولى گاهى اهمیت موضوع و بلند پایه بودن آن، سبب مىشود که حتى یک موضوع نزدیک با اسم اشاره بعید ذکر شود، مانند آن را در آغاز #سوره_بقره مى خوانیم:
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ :
این کتاب بزرگ شک و تردیدى در آن راه ندارد.
🌼🌼🌼
سپس براى تکمیل این بحث مىفرماید: درجات هر کس را بخواهیم بلند مىکنیم
(نَرْفَعُ دَرَجات مَنْ نَشاءُ).
اما براى این که اشتباهى پیش نیاید که گمان کنند خداوند در این ترفیع درجه تبعیضى قائل مىشود، مىفرماید:
پروردگار تو، حکیم و عالم است
(إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ).
و درجاتى را که مىدهد از روى آگاهى به شایستگى آنها و موافق موازین حکمت است و تا کسى شایسته نباشد از آن برخوردار نخواهد شد.